2024 | شاید بیشتر | Et plus si affinités

شاید بیشتر

:: Et plus si affinités ::
#img_alt#
چطوری بگم برات، این فیلم "شاید عشق همیشگی‌ام باشی" (Always Be My Maybe) یه کمدی رمانتیکه خیلی باحاله که سال ۲۰۱۹ اومد و ترکوند. داستانش درباره دو تا دوست بچگیه، ساشا و مارکوس، که تو سان فرانسیسکو همسایه بودن و با هم بزرگ شدن. ساشا یه جورایی تو خونه مارکوس اینا پاتوق بود چون مامان باباش دائم سر کار بودن. مامان مارکوس، جودی، آشپزی کره‌ای رو به ساشا یاد میده و اینا با هم خیلی صمیمی میشن. یه شب وقتی که خیلی جوونن، یه اتفاقی بینشون میفته و بعدش دیگه کلاً راه‌هاشون از هم جدا میشه و قهر می‌کنن. شانزده سال بعد، ساشا یه آشپز خیلی معروف و پولدار شده و تو کل دنیا رستوران داره. مارکوس اما هنوز تو همون شهر کوچیک مونده، با باباش زندگی می‌کنه و تو یه گروه موسیقی رپ نه چندان معروف گیتار می‌زنه. وقتی ساشا برمی‌گرده سان فرانسیسکو که یه رستوران جدید باز کنه، دوباره مارکوس رو می‌بینه. اولش یکم یخ‌شون آب نمیشه ولی کم کم دوباره مثل قدیما دوست میشن. مارکوس هنوز ته دلش یه چیزایی به ساشا داره ولی درست وقتی میخواد بهش بگه، ساشا میگه با یه نفر جدید آشنا شده. اینجاست که پای کیانو ریوز، خودِ خودِ کیانو ریوز، به فیلم باز میشه! یعنی ساشا با کیانو ریوز قرار میذاره و یه شب قرار دوتایی میذارن با مارکوس و دوست دخترش. وای نگم برات چه شب افتضاحی میشه! کیانو ریوز یه جورایی نقش خودشو خیلی بامزه بازی کرده، یه آدم معروف خودشیفته و عجیب غریب. تهش هم دعوا میشه و مارکوس و کیانو با هم گلاویز میشن! بعد از اون شب مسخره، ساشا و مارکوس دوباره به هم نزدیک میشن و رابطه عاشقانه‌شون جون می‌گیره. مارکوس، ساشا رو با زندگی معمولی و ریشه‌های آسایی‌ش تو سان فرانسیسکو آشتی میده. میبرتش همون رستوران قدیمی که بچگی‌هاشون میرفتن و ساشا میفهمه که غذاش اصلا هم بد نیست، فقط خاطرات بد داشته از اونجا. ولی خب، ساشا هنوزم میخواد بره نیویورک برای پروژه بعدی‌ش و مارکوس نمیخواد از سان فرانسیسکو تکون بخوره. یه کم دلخوری پیش میاد و ساشا تنها میره نیویورک. مارکوس یه کم به خودش میاد و میفهمه که باید از لاک خودش بیاد بیرون. تصمیم میگیره گروه موسیقی‌شون رو جدی‌تر بگیره و برای ساشا پیغام میذاره ولی جوابی نمیشنوه. تا اینکه یهو میفهمه ساشا داره به طور مخفیانه از گروهشون حمایت مالی میکنه! اینجاست که غیرت مارکوس به جوش میاد و میزنه به سیم آخر! یهو سر و کله‌اش تو مراسم فرش قرمز ساشا تو نیویورک پیدا میشه و جلوی همه ازش میخواد که بهش یه فرصت دوباره بده و میگه هر جا که اون باشه، اونم میره. ساشا هم قبول میکنه و آشتی میکنن. آخر فیلم هم ساشا، مارکوس رو میبره رستوران جدیدش تو نیویورک که اسمش رو گذاشته "جودی" به یاد مامان مارکوس و همه غذاهاش هم از دستور پخت‌های مامان مارکوسه! خیلی صحنه گرم و دوست داشتنیه. بازیگرای فیلم هم خیلی خوب انتخاب شدن. علی وونگ و رندال پارک که نقش‌های اصلی رو بازی می‌کنن، خیلی زوج بامزه‌ای هستن و شیمی خوبی با هم دارن. کیانو ریوز هم که دیگه نگم، یه جورایی خودشو مسخره کرده و خیلی خنده‌داره. میشل بوتو هم نقش دوست صمیمی ساشا رو بازی میکنه و خیلی خوب از پسش بر اومده. در کل، "شاید عشق همیشگی‌ام باشی" یه فیلم خیلی شیرین و دوست داشتنیه که هم خنده داره و هم یه جاهایی احساساتی میشه. اگه دنبال یه کمدی رمانتیک باحال و متفاوت میگردی که هم سرگرم‌ت کنه و هم یه کم فکرتو درگیر کنه، این فیلم رو حتما ببین. از اون فیلم‌هاییه که بعدش حس خوبی بهت میده. من که خیلی دوستش داشتم، مخصوصا بخاطر بازی کیانو ریوز و اون سکانس شام افتضاح! 😂